ديدار عجيب
یه روز که مازیار واسه تفریح رفته بود ساحل رود کارون خیلی خیلی تصادفی یکی هم اتاقی های مهدش رو که اسمش ( مهرسام ) بود رو دید و مازیار و مهرسام هم مثل ما تعجب کرده بودند و من که خیلی خوشحال شده بودم که مازیار یکی از دوستای قدیمیش رو که خیلی یک ماهی میشد که مهد مازیار رو عوض کرده بودم و مهرسام هم یکی از هم اتاقی های مهد قبلیش بود که مربیش همیشه میگفت مازیار و مهرسام به هم وابسته هستند و با هم خیلی بیشتر از بقیه بازی میکنند.
که من لازم دونستم این اتفاق غیر منتطره رو برای مازیار اینجا یادگار بزارم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی